Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «فرارو»
2024-04-28@19:41:53 GMT

امپراتوری تحریم‌ها

تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۶۷۵۸۱

امپراتوری تحریم‌ها

نشریه فارن‌افرز در یادداشتی به قلم پل کروگمن، برنده جایزه نوبل اقتصاد۲۰۰۸ به امپراتوری زیرزمینی شبکه تحریم‌های ایالات متحده پرداخته و می‌نویسد: کنترل ایالات متحده بر نقاط حساس اقتصاد جهانی به واشنگتن راه‌های جدیدی برای نفوذ سیاسی می‌دهد. در سال۲۰۱۲، دولت ایالات متحده توانست با استفاده از سوئیفت و قدرت مالی خود، ایران را از سیستم مالی جهان خارج کند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

به گزارش دنیای اقتصاد؛ فرض کنید که یک شرکت در پرو می‌خواهد با یک شرکت در مالزی تجارت کند. چه شرکت‌ها متوجه باشند یا نه، تراکنش‌های اطلاعات مالی و داده‌های آن‌ها تقریبا از طریق ایالات متحده یا موسساتی که آمریکا بر آن‌ها کنترل قابل توجهی دارد، تحت نظارت است.

واشنگتن این قدرت را دارد که بر مبادله نظارت کند و در صورت تمایل، آن را در مسیر دلخواه متوقف کند. بخشی از آنچه که زیربنای این قدرت را تشکیل می‌دهد دلار است که به خوبی شناخته شده است.

پل کروگمن برنده جایزه نوبل اقتصاد ۲۰۰۸ و استاد دانشگاه سیتی نیویورک ۶ دسامبر در نشریه فارن افرز نوشت: بیشتر تجارت جهان به دلار انجام می‌شود. دلار یکی از معدود ارز‌هایی است که تقریبا همه بانک‌های بزرگ آن را می‌پذیرند و مطمئنا پرکاربردترین ارز است. هیچ بازار واقعی دیگری وجود ندارد که در آن شرکت پرویی بتواند زیره‌های پرو را با رینگیت مالزی مبادله کند، جز با تبدیل کردن به دلار.

با این حال، دلیل دیگری وجود دارد که کمتر شناخته شده است، اینکه چرا ایالات متحده قدرت اقتصادی بسیار بالایی دارد. بیشتر کابل‌های فیبر نوری جهان که داده‌ها و پیام‌ها را در سراسر کره‌زمین انتقال می‌دهند، از ایالات متحده عبور می‌کنند.

در جایی که این کابل‌ها به ایالات‌متحده می‌رسند، واشنگتن می‌تواند ترافیک آن‌ها را نظارت کند و به آژانس امنیت ملی اجازه دهد داده‌ها را مورد رصد قرار دهد؛ بنابراین ایالات متحده می‌تواند به راحتی از هر کشوری جاسوسی کند. این کشور می‌تواند تعیین کند که رقبایش چه زمانی منافعش را تهدید می‌کنند و در پاسخ به آن تحریم‌های معنا داری صادر کند.

جاسوسی و تحریم واشنگتن موضوع کتاب امپراتوری زیرزمینی: چگونه آمریکا اقتصاد جهانی را به سلاح تبدیل کرد، اثر هنری فارل و آبراهام نیومن است. این کتاب توضیح می‌دهد که چگونه واشنگتن چنین قدرت شگفت انگیزی را به دست آورده است. فارل و نیومن توضیح می‌دهند که چگونه ۱۱ سپتامبر ایالات متحده را به استفاده از امپراتوری خود سوق داد و چگونه بسیاری از اجزای تشکیل دهنده آن را برای محدود کردن چین و روسیه گرد هم آورد.

نویسندگان همچنین نشان می‌دهند که چگونه ایالات‌متحده به نام امنیت، سیستمی را ایجاد کرده است که اغلب به‌منظور سوءاستفاده به‌کار می‌رود.

مرکزیت ایالات متحده در امور مالی و انتقال داده‌های جهانی کاملا بی‌سابقه نیست. قدرت پیشرو جهان همواره کنترل گسترده‌ای بر اقتصاد و شبکه‌های ارتباطی جهان داشته است. به عنوان مثال، در آغاز قرن بیستم، پوند بریتانیا نقش کلیدی در بسیاری از معاملات بین‌المللی داشت و تعداد زیادی از کابل‌های تلگراف زیردریایی جهانی از لندن عبور می‌کردند.

اما سال ۲۰۲۳ سال ۱۹۰۱ نیست. عصر امروز با چیزی تعریف می‌شود که برخی از اقتصاددانان آن را «ابرجهانی شدن» می‌نامند. جهان بسیار بیشتر از یک قرن پیش در هم تنیده شده است. فقط این نیست که تجارت جهانی در حال حاضر سهم بیشتری از فعالیت‌های اقتصادی را نسبت به گذشته تشکیل می‌دهد، بلکه پیچیدگی معاملات بین‌المللی بسیار بیشتر از هر زمان دیگری است.

این واقعیت که بسیاری از این تراکنش‌ها از طریق بانک‌ها و کابل‌هایی که ایالات متحده کنترل می‌کند انجام می‌شود، به واشنگتن قدرتی می‌دهد که هیچ دولتی در تاریخ از آن برخوردار نبوده است. فارل و نیومن نشان می‌دهند که کنترل ایالات متحده بر نقاط حساس اقتصاد جهانی به واشنگتن راه‌های جدیدی برای نفوذ سیاسی می‌دهد.

یک مثال بسیار مهم‌تر از قدرت ایالات متحده، روشی است که واشنگتن انجمن ارتباطات مالی بین بانکی جهانی را که بیشتر به نام سوئیفت شناخته می‌شود، انتخاب کرده است. این سازمان به عنوان سیستم پیام رسانی عمل می‌کند که از طریق آن تراکنش‌های مالی بین‌المللی عمده انجام می‌شود و واشنگتن می‌تواند از آن برای ردیابی تراکنش‌های مالی در سراسر جهان استفاده کند.

در سال ۲۰۱۲، دولت ایالات متحده توانست با استفاده از سوئیفت و قدرت مالی خود، ایران را به طور موثر از سیستم مالی جهان خارج و تاثیری وحشیانه اعمال کند. پس از تحریم‌ها، اقتصاد ایران دچار رکود شد و تورم در کشور به حدود ۴۰‌درصد رسید. در نهایت، تهران موافقت کرد که در ازای رفع تحریم‌ها، برنامه هسته‌ای خود را کاهش دهد. (در سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ، رئیس‌جمهور ایالات متحده، این توافق را خنثی کرد، اما این داستان دیگری است.)

این همان قدرتی است که ایالات متحده از کنترل خود بر نقاط حساس مالی به دست می‌آورد. نمونه‌های گویای زیادی وجود دارد که واشنگتن از امپراتوری زیرزمینی خود به عنوان یک اهرم تسلیحاتی برای فشار بر کشور‌ها از جمله تحریم ایران اقدام می‌کند. این به بهترین شکل نشان می‌دهد که چگونه هر سه عنصر امپراتوری - کنترل بر دلار، کنترل بر اطلاعات و کنترل مالکیت معنوی- کنار هم قرار می‌گیرند.

همین چند سال پیش، مقامات آمریکایی و نخبگان سیاست خارجی در مورد هوآوی وحشت داشتند. این شرکت که روابط نزدیکی با دولت چین دارد، به نظر می‌رسید که آماده عرضه تجهیزات ۵ G به بسیاری از نقاط کره زمین است و مقامات آمریکایی نگران بودند که این گسترش به طور موثر به چین درست مانند ایالات متحده قدرت استراق سمع بقیه جهان را بدهد؛ بنابراین واشنگتن از امپراتوری در هم تنیده خود برای قطع ارتباط با هوآوی استفاده کرد.

ابتدا، طبق گفته‌های فارل و نیومن، ایالات متحده متوجه شد که هوآوی به طور مخفیانه با ایران معامله می‌کرده و بنابراین تحریم‌های ایالات متحده را نقض کرده است. سپس، توانست با استفاده از دسترسی ویژه خود به اطلاعات مربوط به داده‌های بانک‌های بین‌المللی شواهدی ارائه دهد که نشان می‌دهد این شرکت و مدیر مالی آن با گفتن دروغ به شرکت خدمات مالی بریتانیایی اچ اس بی‌سی مبنی بر اینکه شرکت او با ایران تجارت نمی‌کند، مرتکب کلاهبرداری بانکی شده بود. مقامات کانادایی بنا به درخواست ایالات متحده، او را در حالی که در دسامبر ۲۰۱۸ از طریق ونکوور در حال سفر بود، دستگیر کردند.

در نگاه اول، این پیروزی می‌تواند یک خبر خوب به نظر برسد. اما اگر ایالات متحده بیش از حد آزادانه از اهرم اقتصادی خود استفاده کند، می‌تواند اساس آن قدرت را تضعیف کند. برای مثال، اگر ایالات متحده دلار را در برابر بسیاری از کشور‌ها تسلیحاتی کند، ممکن است کشور‌ها متحد شوند و روش‌های جایگزین پرداخت بین‌المللی را اتخاذ کنند.

اگر کشور‌ها به شدت نگران جاسوسی ایالات متحده شوند، می‌توانند کابل‌های فیبر نوری ایجاد کنند که ایالات متحده را دور بزند. اگر واشنگتن محدودیت‌های زیادی را بر صادرات آمریکا اعمال کند، شرکت‌های خارجی ممکن است از فناوری ایالات متحده دور شوند.

تاکنون هیچ‌کدام از این اتفاقات رخ نداده است. به‌رغم اظهارنظر‌های بی پایان در مورد سقوط احتمالی دلار، این ارز همچنان حاکم است. در واقع، همان‌طور که فارل و نیومن می‌نویسند، دلار به‌رغم حماقت شرورانه ترامپ دوام آورد. اما این به آن معنا نیست که هیچ محدودیتی برای اینکه ایالات متحده تا چه حد می‌تواند در این مسیر پیش برود وجود ندارد.

فارل و نیومن نگران این هستند چین که به تنهایی یک ابرقدرت اقتصادی است، تصمیم بگیرد با تاریک شدن از خود دفاع کند. همان‌طور که فارل و نیومن می‌نویسند، تسلیحاتی‌کردن تجارت یکی از عواملی است که به جنگ جهانی دوم کمک کرد.

منبع: فرارو

کلیدواژه: آمریکا تحریم قیمت طلا و ارز قیمت موبایل ایالات متحده بین المللی تراکنش ها تحریم ها کشور ها کابل ها داده ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۶۷۵۸۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

ناتو، قلدر ۷۵ساله

به گزارش جام جم آنلاین، ۷۵ سالگی تأسیس ناتو زمانی است که بتوان به بررسی وضعیت فعلی این سازمان پرداخت و از اختلافاتی که گریبانگیر اعضای آن است گفت؛ اینکه چگونه کشور‌های اروپایی در داخل این ائتلاف باید برای تجدید سیاست‌های فعلی خود برای آینده‌ای بهتر در قاره اروپا تلاش کنند.

نظام غربی همچنان لفاظی‌های قانع کننده خود را درباره دلایل تأسیس سازمان پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) در ۷۵ سال پیش ادامه می‌دهد. این توجیهات بیش از حد پیش پا افتاده باید مورد مطالعه قرار گیرد تا دلایل انحطاط فعلی سازمان، در بحبوحه سیاست‌هایی که به جای منافع مشترک، در خدمت منافع خودخواهانه اعضای پیمان هستند، مشخص شود.

یادداشت‌های مربوط به وزارت امور خارجه ایالات آمریکا دلیل اختراع ناتو را به زبانی مناسب برای کتاب تاریخ دوره راهنمایی بیان می‌کند و می‌نویسد: بعد از ویرانی‌های جنگ جهانی دوم کشور‌های اروپایی برای بازسازی اقتصاد و تضمین امنیت خود تلاش کردند و ایالات متحده برای جلوگیری از گسترش فرهنگ کمونیستی شوروی به سمت قاره اروپا و سایر نقاط جهان مجبور شد ناتو را در اروپا تأسیس کند.

این استدلال‌های نمادین برای دکترین ناتو بسیار ابتدایی هستند و آن را می‌توان از بیشتر اظهارات مقام‌های کشور‌های غربی که این سازمان را تأسیس کردند و همچنان بر آن تسلط دارند، استخراج کرد. لفاظی‌های ناتو مواقعی میان دوستی و تهدید در نوسان است. هری ترومن، رئیس جمهور وقت آمریکا در سال ۱۹۴۵، تشکیل این پیمان را برای عملیات مرزی مهم دانست و نسبت به کسانی که ممکن بود خود را متمایل به جنگ نشان دهند، سختگیری می‌کرد.

این نوع گفتمان حقایق انکارناپذیری را مخفی می‌کند که نمی‌توان آن‌ها را انکار کرد. در واقع، ایالات متحده از نظر نظامی و اقتصادی پس از جنگ جهانی دوم قدرتمندتر بود و این به سرعت در «برنامه‌های پنج گانه مارشال» با هدف بهبود اقتصادی نمایان شد.

یک بُعد این برنامه‌ها راهبردی است و اقدام خیرخواهانه واشنگتن به شمار نمی‌رود که با هدف بهبود شرایط اقتصادی کشور‌های منتخب مهندسی شده باشد؛ کشور‌هایی که برای دهه‌های آینده متحدان ثابت قدم ایالات متحده خواهند بود. در همین راستا لستر پیرسون، وزیر امور خارجه کانادا تأسیس ناتو در آن زمان را به شرایط قدرتی که از آن به عنوان حافظ صلح جهانی یاد می‌شد، مرتبط دانست.

بنابراین، رابطه پدرانه‌ای میان ناتوی تحت سلطه ایالات متحده ایجاد شد که به سایر نقاط جهان گسترش یافت و به اعضای قدرتمند این سازمان اجازه داد به نمایندگی از بقیه کشور‌ها و بیشتر خارج از چتر سازمان ملل متحد مفاهیمی مانند صلح و امنیت، خطرات و درنهایت تروریسم را تعریف کنند.

با وجود این، نخستین درگیری بزرگی که به وسیله ناتو ایجاد شد، بر سر تهدیدات خارجی علیه اروپا یا قلمرو آمریکا نبود، بلکه هزاران مایل دورتر از هر دو سوی اقیانوس اطلس، در شبه جزیره کره شکل گرفت؛ جایی که گفتمان سیاسی اعضای ناتو حول محور متمرکز جنگ داخلی در شبه جزیره بود و از آن به عنوان نمونه‌ای از «تجاوز کمونیستی» یاد می‌کردند. این نوع تعریف ناتو را مجبور به واکنش، مداخله و شرکت در جنگ ویرانگر کره میان سال‌های ۱۹۵۰ و ۱۹۵۳ کرد.

بیش از هفت دهه از عمر این پیمان می‌گذرد و نتیجه جنگ کره، شکنندگی استدلال‌هایی را که برای توجیه مداخله مطرح شد، زمانی که کره شمالی سخت می‌جنگید تا دایره انزوای خود را بشکند، ثابت کرده است. با وجود این، جنگ کره بدون پایان رسمی متوقف شد و مردم آن منطقه تا امروز در وضعیت متناقض میان جنگ و صلح زندگی می‌کنند؛ یعنی ممکن است در هر لحظه جنگی همه جانبه آغاز و توجیهی دائمی برای حضور نظامی آمریکا در آن منطقه باشد. رویکرد مشابهی که در بیشتر مداخلات ناتو در سایر مناطق جهان ازجمله عراق (۱۹۹۱ و ۲۰۰۳)، یوگسلاوی (۱۹۹۹)، افغانستان (۲۰۰۱)، لیبی (۲۰۱۱) و سایر مناطق و کشور‌ها دنبال شده است.

با وجود این، ناتو اکنون توانایی آغاز و افزایش تنش دارد و شاید هم نسبت به پایان دائمی درگیری‌ها بی میل نباشد، بحرانی واقعی که این سازمان ۷۵ ساله تمایلی به دست کشیدن از آن ندارد. گرانت شاپس، وزیر دفاع بریتانیا در روزنامه دیلی تلگراف گفت، ناتو باید بپذیرد که اکنون در دنیای قبل از جنگ است. وی به اعضای ناتو انتقاد کرد که همچنان نمی‌توانند حداقل هزینه‌های دفاعی مورد نیاز خود را برآورده کنند که معادل دو درصد تولید ناخالص داخلی آنهاست.

این نوع نگرانی‌ها بیشتر به وسیله سران و مقام‌های ارشد ناتو بیان می‌شود که یا درباره جنگ قریب‌الوقوع با روسیه هشدار می‌دهند یا از یکدیگر به دلیل کاهش نفوذ این سازمان که زمانی قدرتمند بود، انتقاد می‌کنند.

در حال حاضر بیشتر تقصیر‌ها گردن دونالد ترامپ، رئیس جمهور سابق آمریکاست که آشکارا تهدید کرد ناتو را در دوره ریاست جمهوری اش ترک خواهد کرد. با وجود این، اظهارات و تهدید‌های توهین آمیز ترامپ به همان اندازه که ناشی از علائم و مشکلات فزاینده‌ای است که سال‌ها قبل از ورود وی به کاخ سفید و خروج چشمگیرش از آنجا ادامه داشت، محصول بحران پیمان ناتو نیست.

بحران ناتو را می‌توان با این واقعیت خلاصه کرد که تشکیلات ژئوپلیتیکی‌ای که پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و پیمان ورشو وجود داشت، دیگر وجود ندارد. جنبه اصلی رقابت جدید جهانی را نمی‌توان تنها به جنبه‌های نظامی کاهش داد، زیرا در دو دهه گذشته اروپا تا حد زیادی بر منابع انرژی، مبادلات تجاری و حتی تبادل فناوری با کشور‌هایی که ایالات متحده دشمنان خود می‌داند؛ مانند چین، روسیه و دیگران متکی بوده است.

بنابراین، اگر اروپا به خود اجازه دهد زبان تک قطبی ایالات متحده را درباره دشمنان و متحدانش بپذیرد، این قاره بهای سنگینی پرداخت خواهد کرد، به ویژه اینکه اقتصاد‌های اتحادیه اروپا در حال حاضر زیر بار جنگ‌های مداوم و محدودیت‌ها در تأمین است. همه این چالش‌ها را دیگر نمی‌توان با انداختن بمب بر سر دشمن حل کرد و تغییر ماهیت جنگ، جنگ‌های سنتی را تا حد زیادی بی‌اثر می‌کند.

گرچه جهان تا حد زیادی تغییر کرده، اما ناتو همچنان به دکترین سیاسی‌ای متعهد است که به دوران گذشته بازمی گردد. در هر صورت زمان آن فرا رسیده است ناتو در میراث ۷۵ ساله خود تجدید نظر کند، آنقدر شجاع باشد که مسیر را کاملاً تغییر دهد و به جای اینکه همیشه در حالت جنگی باشد، برای صلح واقعی تلاش کند.

منبع: راهبرد معاصر

دیگر خبرها

  • اختلاف ها حل نشد اما واشنگتن و پکن مسیر گفت و گو را انتخاب کردند
  • آیا چین می‌تواند؟
  • چین هنوز سال‌ها از ایالات متحده عقب است
  • هاآرتص: اسرائیل دانشگاه‌های آمریکا را از دست داده است
  • کمک‌های جدید واشنگتن چه معنایی برای کی‌یف و پوتین دارد؟
  • آمریکا "هواپیمای روز قیامت" جدید می‌سازد
  • آمریکا "هواپیمای روز قیامت" جدید می سازد
  • به وقتِ بیداری
  • ضد حمله آمریکا به توسعه روابط ایران با شرق | فشار بر مالزی
  • ناتو، قلدر ۷۵ساله